در حیاط خانهٔ هوشنگ ابتهاج درخت ارغوانی وجود دارد که او شعر «ارغوان» خود را به یاد آن سروده است. بهگفتهٔ ابتهاج، زمانی که او خانه را خریده درخت ظاهراً خشکیدهای در حیاط خانه بوده که برخی پیشنهاد دادهاند که او درخت را قطع کند، ولی ابتهاج در عوض از درخت مراقبت کرده و درخت دوباره جان گرفته است. ابتهاج خاطرهای را نقل کرده است که در زمان فروش خانه، به دلیل مهاجرت از ایران، پس از آنکه چشمش به درخت افتاده است، از آن خجالت کشیده و به سوی دیگری نگاه کرده است. ابتهاج در کتاب خاطرات پیر پرنیاناندیش از عشقش به این درخت نوشته است. در سال ۲۰۱۲ میلادی پیش از آنکه ابتهاج شعر ارغوان را در دانشگاه یوسیالای بخواند، دربارهٔ این درخت میگوید که همزمان با فرزندانش رشد کرده و تأثیر شگرفی بر او گذارده است. به گزارش تابناک، کارشناسان میراث فرهنگی به دلیل محبوبیت این درخت، نام ارغوان را برای خانه در هنگام ثبت آن انتخاب کردند.
🔹 بهطور رسمی اعلام شد: ماهوارهی خیام ساخت روسیه است
🔹 یک روز پس از پرتاب ماهوارهی خیام به فضا، رئیس سازمان فضایی ایران اعلام کرد که این ماهواره ساخت روسیه است. پیش از این از ماهوارهی خیام بهعنوان ماهوارهی بومی و افتخار و دستاورد علمی متخصصان
این اشکهای شوق نیست! چنان ورزشکاران زن ایرانی بیحامی هستند، همچون دیگر زنان ایران، که در اوج نیز میگریند! فرزانه فصیحی ایستاده در قله دوی صدمتر زنان، اشک میریزد و میگوید: خیلی رنج کشیدم، رنجی که فقط خودم و خانوادهام میدانیم... زن قهرمان ایران، اش
۳۵ بازدید
قدرت همیشه خطرناکه، بدترینها رو به خودش جذب میکنه و بهترین آدمها رو به فساد میکِشونه...
به گفتهٔ هوراس، شاعر رومی قرن یکم پیش از میلاد، «انسان چیزی نیست جز غباری و سایهای» (Pulvis et umbra sumus). و ظاهراً این غبار همان غبار کیهانی یا stardust ناشی از فرایند هستهزایی ستارهای و انفجارهای ابرنواختری است که منظومهٔ خورشیدی ۴.۶ میلیارد
۲۹ بازدید
عاشقان چون زندگی زايندهاند عاشقان در عاشقان پایندهاند عشق از جانی به جانی میرود داستان از جاودانی میرود جاودان است آن نو ديرينه سال رفته از جامی به جامی اين زلال مردن عاشق نمیميراندش در چراغی تازه میگيراندش سرنوشت اوست این خود سوختن ...
👤هوش
۴۵ بازدید
درخت ارغوان معروف شعرهای هوشنگ جان ابتهاج در خانهی او در تهران
کندهام از شهر و به هوای دریا به اینجا آمدهام اینجا دیگر چرا عطر تو را میدهد؟! گویی عطرت از گریبان خودم به مشام میرسد و منِ دیوانه از شهر فرار میکردم...