مکس اسکینر، یه دلال مغرور که سالها فقط عدد و معامله دیده. یه روز یه ارث قدیمی بهش میرسه یه ویلای کوچیک وسط تاکستانهایی که عموی فقیدش براش گذاشته. اولش فقط میخواد بفروشه و برگرده لندن اما یه چیزی توی اون خاک، توی نور و عطر شراب، آرومآروم بیدارش م