اتاق هم عرق کرده بود. زمان همیشه برای من از حضور آفتاب در اتاق خوابم تعیین میشد. هر شب قبل از خواب پردههای نه چندان ضخیم اتاق را کنار میزدم. ترجیح میدادم همیشه با ساعت آفتاب از خواب بیدار شوم تا زنگ ساعت یاشار؛ هر چند حضور آفتاب در هر فصل متفاوت
زندگی را ورق بزن هر فصلش را خوب بخوان با بهار برقص با تابستان بچرخ در پاییزش عاشقانه قدم بزن با زمستانش بنشین و چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش زندگی را باید زندگی کرد آنطور که دلت می گوید...