هر موقع از پنجره اتاق بیرون رو نگاه کردم تو بالکن نشسته بود روی یک صندلی و سیگار میکشید ...
ما بالکن نداشتیم و نمیتونستم انقدر راحت به سیگار پک بزنم و کیف کنم ..
ما همیشه خونمون شلوغ بود و یک لحظه آرامش نداشتم تو این خونه ...
چقدر دلم آرامش خواست
چقدر دلم سیگار خواست
چقدر دلم خواست خونمون بالکن داشته باشه
چقدر دلم خواست ...
چقدر احساس تنهایی میکنه که همیشه تنها تو بالکنه
چقدر سیگار میکشه پشت هم
چرا انقدر بی قراری میکنه با پک زدن سنگین به سیگارش ...
متنفرم از بالکن
متنفرم از تنهایی
متنفرم از بی قراری
Moe
@Kafiha