دیروز توی کافه میز کناری مون دو تا دختر ناز شیش هفت ساله نشستن بودن که متوجه شدم تنهان و دوتایی اومدن،تمام مدت برای خودشون سفارش میدادن و وكلي خوشحال بودن ودر آخر هم یه آقا(پدر یکی از دخترا)با لبخندی از عماق وجودش اومد داخل و بهشون گفت خوش گذشت؟؟حساب
اینجا ایران است یکی از پارکهای بوشهر!!! و نوجوونایی که قمه توو دستاشونه😐 ما توو سن شما بودیم ته تهش یه آبنبات چوبی میگرفتیم دستمون. چه خبرتونهههه، این بچهها ننه بابا ندارن!!!😑