گاهی پیش میاد یه کار نیمهکاره توی ذهنت سنگینی کنه؛ مثلا یه مقاله که نصفه مونده یا پیامی که هنوز جواب ندادی. مغز ما این کارای ناتمام رو بهتر به خاطر میسپاره، چون دوست داره همه چیز کامل و بسته باشه. وقتی کاری نیمهکاره میمونه، ذهن هی برمیگرده سراغش و ول نمیکنه. روانشناسها بهش میگن «اثر زایگارنیک». نتیجهاش میتونه افکار تکراری، فشار ذهنی و حتی خواب نامنظم باشه.
همینطور، قبل از شروع یه کار تازه هم گاهی اضطراب میگیریم. بهش میگن «اضطراب انتظاری». یعنی قبل از اینکه کارو شروع کنیم، ذهنمون شروع میکنه سناریوهای بد رو تصور کردن: «اگه خراب بشه چی؟»، «اگه جواب نده چی؟». ریشهش هم اینه که ما با «نادانستن» و «نامعلوم بودن نتیجه» مشکل داریم. هرچی بیشتر بخوایم با ندانستن بجنگیم، اضطرابمون بیشتر میشه.
در نهایت، هم کارهای نیمهکاره و هم ترس شروع کردن، ذهنو درگیر میکنه. راهش اینه که یا پروندههای بازو ببندیم، یا به خودمون اجازه بدیم شروع کنیم، حتی وقتی نتیجهش صد درصد معلوم نیست.
1991
@kafiha